فلسفه محراب ومطلبی درباره شوری

” فلسفه محراب ومطلبی درباره شوری»

بسم الله الرحمن الرحیم

 ” فلسفه محراب ومطلبی درباره شورا» 

خدواند را سپاس میگوئیم،که یکی از کلمات اسلامی ما،که مورد دست برد مزوران دشمنان بود،دوباره کم کم، معنی خودش را باز می یابد . این کلمه «محراب» است. چند روز قبل ، در مورد معنی این کلمه محراب ، بحثی مشروح برای شما مطرح کردم و دیگر احتیاجی به تفصیل در این زمینه نیست. فقط اشاره ای میکنم :
تا زمانیکه مسجد ، مسجد بود – نه ملعبه –  و تا زمانی که محراب ، جای ترتیب فرماندهی جنگ با قوای ظاهری و معنی ابلیسی بود،در آن زمان، کلمات قرآن هم با معانی واقعی خودشان تفسیرمیشدند. اما قرنها خیانت،کاری کرده که همه کلمات اساسی فرهنگ اسلامی ما،تقریب‍‍اً معانی خودشان را از دست داده اند.
راستی بخاطر داریم همه،آیا مسجد ما مسجد بود؟ آیا جای اعلام انقیاد و فرمان بردن از خدا؟ و خصومت با دشمنان خلق خدا بود؟! یا جای اطاعت شیاطین بود؟! یا جای ثنا خوانی بود؟! و بعد،آیا محراب، جای فراهم کردن مقدمات جنگ آزادی بخش بود؟ یا جای تسلیم، و وادار کردن مسلمانان به تسلیم در برابر زورگویان؟!
شاید برای عده ای از برادران و خواهران که آشنائی به مساجد سنندج و دهات این منطقه نداشته باشند ، این کلمه تعجب آور باشد که عرض کنم : بروید شمشیر چوبین محرابهای ما را ببینند! محراب ، پایگاه جنگی ، اسلحه اش چیست ؟دیده ایدشما همشهریان : یک شمشیر چوبین ! کاش یک انسان بلند میشد این حربه مارا،که در این محراب قرون ، ازش استفاده میشد ،به جماعت نشان میداد . یک جوان از پله برود بالا ، ببینید که حربه مسلمانها ، که در محراب ، باید علیه قوای طاغوتی بکار برند ، کدام است ! (در این موقع یکی از حاضرین رفت بالای منبرکه بصورت طبقه دوم بالای محراب است ، و از آنجا » شمشیر چوبین دست امام جمعه » را به جماعت نشان داد) ادامهٔ این نوشته را بخوانید

پرورش و آموزش

پرورش و آموزش(علامه کاکه احمد مفتی زاده)


بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه 

این نوشتار، ترجمه ی نوار*پرورش وآموزش*است، که درسال ۱۳۵۷به زبان کردی،برای دوره اوّل تربیت معلّم مدرسه قرآن، از طرف کاک احمد- علیه الرحمه- بیان شده است.اصل نوار،پس از پیاده شدن،به تصحیح کاک احمدرسیده؛واین ترجمه ،طبق نسخه تصحیح شده،صورت گرفته است.
مهمترین خصوصیت((بیان دینی)) ،که عبارت است از((سادگی و وضوح بیان))،درعین دقّت واتقان، واجتناب ازمغلق گویی واصطلاحات خاصّ اهل علم))،درهمه بحثهای کاک احمد-آشکارا- وجوددارد.((تکرار))به خاطر تفهیم  کامل مطلب به مخاطب،از اسلوبهای رایج دراین بحثها است.درترجمه، تلاش براین بوده تا اسلوب گفتاری، محفوظ بماند؛واسلوب نوشتاری،برآن،حاکم نشود؛که فایده این کار،براهل فنّ،پوشیده نیست،از راهنماییها وپیشنهادات سازنده واصلاحگر،استقبال میکنیم؛وازخداوندبرای همه،هدایت و اخلاص وتوفیق می طلبیم.

برای پروراندن یک ((هسته)) ،بایدخصوصیات آن هسته را بشناسیم.بدانیم که آن هسته،درچه موقعیتی،قابل پرورش است؟ درچه فصلی کاشته می شود؟ درچه نوع خاکی- خوب –رشد می کند؟ چه مقدارآب،می خواهد؟ چه وقت،بایدآب را ازآن،قطع کرد؟ چه نوع کودی،لازم دارد؟ چه آفتهایی،ممکن است به آن،ضرربرساند؟ چه نوع سمّی یاچه روشی می تواند آفتهایش را دفع کند؟ و…؟ باید همۀ اینها را بدانیم؛تا مطمئن شویم که می توانیم آن هسته را پرورش دهیم،و- به طورصحیح وکامل- ازآن،بهره ببریم.
ما،می خواهیم که زندگی انسان،روی کرۀ زمین،زندگی درست وسالمی باشد؛استعدادهایش ضایع نشود،ونعمتهای فراوانی را که دراختیاردارد،ضایع نگرداند،وازآنها درست استفاده کند.
برای محقق شدن این هدف عالی چه باید کرد؟ ادامهٔ این نوشته را بخوانید

فلسفه حجاب در اسلام

فلسفه حجاب در اسلام- اثر كاك احمد مفتي زاده

 کاک احمد مفتی زاده

بسم الله الرحمن الرحيم

اين متن عيناً از نوار يك بحث كه مربوط به سالها قبل است پياده شده موضوع آن ، جواب به سؤال چند خواهر تهراني درمورد»حجاب»است.

«فلسفه ي حجاب دراسلام»

اگر بخواهيم جوابي روشن و مفيد به اين سؤال بدهيم،احتياج به مقدمه اي داريم كه مختصر شناختي درباره انسان به ما بدهد.

عرض كنم:انسان،به اعتباروجود فرديش ،و به اعتبارعضوي از جامعه،داراي صفات،مشخصات و خصوصياتي است مادي و معنوي، كه تنها وقتي ممكن است،فرد درجامعه،و جامعه به واسطه افراد،به معني واقعي زندگي انساني و سعادت برسند،كه درنظام فكري و اخلاقي واجتماعي مردم ، تمام آن صفات ، و مشخصات،وخصوصيات درنظر گرفته شده باشد،وهركدام درحدي كه لازم است، به آن توجه شود.مثلاً:يك انسان، بيشتراز حد اعتدال ، به معنويات توجه ميكند، همتش معطوف ميشودبه اينكه :جنبه روحاني خودش را تقويت بكند،مثل جوكي ها،انسانهاي مرتاضي كه در شرق داريم، كه اگر درصورت زندگي فرديشان ، مقدار اشتباهشان ، مقدار ضرري كه خودشان، دچارش ميشوند، و جامعه نيز دچار ضررشان ميشود، قابل توجه نباشد، وقتي فكر كنيم جامعه اي، همه آن مسير را بگيرند، خوب متوجه ميشويم كه چطور زندگي درآن جامعه فلج ميشود.يا برعكس :فردي را مي بينيم كه جنبه معنويات را فراموش ميكند، و فقط تمام همتش راصرف مسائل مادي از غرايز اولي و غيره ميكند( البته مسائل مادي، يعني چيزهايي كه احتياجات را تعيين ميكند)اين موجود،الان نمونه اش را درهمه جاي دنيا داريم ، مانند اكثرزمامداران وزور مندان و پولداران و فريبكاران ، و ميدانيم كه چه آفتي براي بشريت هستند. والبته اگر خودشان هم مقياس درستي براي قضاوت درباره خودشان داشته باشند، ميدانندگه چطور انسانيت دروجودشان كشته شده. ادامهٔ این نوشته را بخوانید

ایمان و کفر

ایمان و کفر-علامه کاک احمد مفتی زاده

کاک احمد مفتی زاده

به نام خدا

مقدمه

آنچه پیش روی شماست، ترجمه­ای از یک پرسش و پاسخ است که تاریخ آن به آذر ماه سال۱۳۷۱برمی‌گردد. درآن زمان کاک احمد ماه‌های آخر زندان و زندگی مبارکش را می­گذراند. در ملاقاتی که دست می‌دهد، پرسشی درباره‌ی ایمان و کفر مطرح می­شود و ایشان با توجّه به محدودیّتهای مختلف پاسخ مختصری را بیان می‌کند.
خوشبختانه اصل پرسش و پاسخ که به زبان کردی است، به صورت تصویری ضبط شده‌ است و به دلیل اهمیّت موضوع، در سال ۱۳۸۴ سی دی(CD ) آن پخش و در اختیار عموم قرار گرفته است.
اینک به یاری خدا ترجمه­ی فارسی آن در قالبی نوشتاری به مخاطبین فارسی زبان عرضه می­گردد. باشد تا جرعه­ای از دریای ژرف معرفت دینی کاکه احمد مفتی‌زاده ـ که به تعبیر خود وی قطراتی است برگرفته از چشمه‌سارهای حیاتبخشِ کتاب و سنّت ـ  کامِ تشنگان جویای حقّ و حقیقت را اندکی از خشکی حاکم بر عرصه معرفت برهاند.

ایمان و کفر

سؤال: مدّتی است سؤالی برایم پیش آمده­ است و متأسّفانه کمتر توانسته­ام خدمت شما برسم و آنرا مطرح کنم؛ آن پرسش هم این است که: در نوارهای ضبط شده و صحبت های مجلسی شنیده‌ام که فرموده‌اید: اکنون من نمی توانم در دنیا کسی را نام ببرم که بتوان عنوان «کافر» را بر او اطلاق کرد. در حالی که در دوران پیامبر(ص) و در زمان خلفای راشدین (س) جنگهای متعددی به نام جنگهای «کفر و اسلام» رخ داده است و در دوران خلافت حضرت ابوبکر(س) پس از رحلت پیامبر(ص) افراد و قبایلی از ادای زکات خودداری کردند. و همین امر باعث شد که اعلام جهاد کند تا جایی که فرمود: «حتّی اگر مرا همراهی نکنید به تنهایی وارد جنگ با آنها می شوم.» آیا این مطلب با نظر شما مغایرت ندارد؟ لطفا مسأله را تبیین فرمایید.  ادامهٔ این نوشته را بخوانید

فطرت و هدایت

فطرت و هدایت»کاکه احمدمفتی زاده»

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه 

fetrat&hedayat

 

این نوشته ترجمه نوار فطرت و هدایت است که در سال 1359 در کرمانشاه ضبط شده است. اصل نوار که به زبان کردی است پس از پیاده شدن به تصحیح کاک احمد علیه الرحمه رسیده و این ترجمه از روی نسخه تصحیح شده صورت گرفته است.

سوالی که در ابتدای بحث مطرح شده اینچنین است:


با توجه به اینکه قرآن از لحاظ فطرت همه انسانها را مسلمان می داند و می فرماید:
«فاقم وجهک للدین حنیفا،فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله،ذالک الدین القیم،ولکن اکثر الناس لا یعلمون‎‏» روم/30یا:«و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم؟قالوا:بلی!شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انّا کنّا عن هذا غافلین»اعراف/172می بینیم که جمع زیادی از فرزندان آدم از راه فطرتشان منحرف شده اند و فطرت مسلمانشان نمی تواند آنان را دوباره به سوی اسلام باز آورد.
لطفا توضیح بفرمایید که اینان چرا به سبب فطرتشان به راه خدا باز نمی گردند. و نقش هدایت در این میان چیست؟ 


توضیحات کاک احمد چنین است:

ابتدا توضیحی بسیار ساده درباره معنای کلمه فطرت و سپس تاملی درباره فطرت انسان و بعد از این دو جواب سئوال‌ها را عرض خواهم کرد.

فطرت یعنی: موجودیت هر چیزی بدانکه هست. موجودیتی که به سبب مجموع آن از چیزهای دیگر جدا می شود. تمام خصوصیات ویژه هر موجودی، مجموعاً فطرت مخصوص آن موجود را تشکیل می دهد.به طوری که مجموع آن خصوصیات در موجود دیگری یافت نمی شود.

موجودات به سبب بعضی از خصوصیات و ویژگی‌ها از هم امتیاز می یابند و فطرت هر شیئ مجموعه ای از صفات و ویژگیهایی است که او را از بقیه مشخص می سازد. ممکن است بعضی از اجزای تشکیل دهنده فطرت یک شی در چیزهای دیگر موجود باشد اما مجموع آن اجزا به صورت یک جا فقط در آن شی وجود دارد.

بدینسان روشن می شود که فطرت تنها مربوط به انسان نیست. هر موجودی جاندار و بیجان فطرت دارد. و همین فطرت‌های گوناگون است که موجب تفاوت و جدائی اشیا از همدیگر می‌شود. ادامهٔ این نوشته را بخوانید

کتاب وحدت اسلامی-علامه کاکه احمد مفتی زاده

کتاب وحدت اسلامي – اثر علامه كاكه احمد مفتي زاده

 vahdat

بسم الله الرحمن الرحيم

اين سخنراني درزمينه وحدت اسلامي و ريشه يابي علتهاي تفرق در جوامع اسلامي كه توسط علامه مفتي زاده درتاريخ 18/2/1358دردانشكده مخابرات ايراد شده است، بعلاوه چند سوال وجواب درزمينه خود مختاري و شيوه زمامداري دراسلام كه عيناَاز نوار پياده شده و منتشر ميگردد.

 

خواهران، برادان:

سلام و درود برشما باد.موضوعي كه امروز تعيين شده درباره اش بحث كنيم موضوعي است  تحت عنوان «وحدت اسلامي».وحدت ديدگاههاي گونانگوني دارد:وحدت دربرابر تنوع،وحدت دربرابر كثرت،وحدت دربرابر تفرق وامثال اينها و ميدانيم با توجه به شرايط اجتماعي ما از اقسام مختلف وحدت آنچه اكنون حايز اهميت است كه درباره اش بحث كنيم ، وحدت دربرابر تفرق است .

وحدت دربرابرتفرق :

وحدت دربرابر تفرق صورتهاي گوناگون دارد:وحدت جغرافيائي، وحدت ملي، وحدت گروهي، وحدت حزبي وامثال اينها ودربين اين انواع وحدت آنچه ازهمه بالاترووالاتراست ، وحدت است دربالاترين ارزش انساني ، وحدت درفكر ودرايدئولوژي ودرنظام زندگي وحدت اسلامي تعبيري است در، برگرفتن عاليترن نمونهاي وحدت دربين انسانها.براي اينكه متوجه باشيم كه پيش كشيدن چنين موضوعي براي انسانها آيا كاري است منطقي يا خير،توجه به اين مطلب ضروري است كه هر موضوعي يا هرطرحي براي هرپديده اي درزماني ميتواندمعقول ومنطقي باشدكه با ذات و خصوصيات آن پديده سازگار باشد.اگر موضوعي مطرح كنيم براي پديده اي كه با ذات و خصوصيات آن پديده سازگار نباشد، تلاش ، عبث خواهدبود.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

نگاهی گذرا به زندگانی ومبارزات علامه کاک احمد مفتی زاده

نگاهی گذرا به زندگانی ومبارزات علامه کاک احمد مفتی زاده

 

zendgenameh

احمد مفتی زاده، فرزند مرحوم ملّا محمود و نوه ی مرحوم علّامه ملّا عبدالله دشه یی بود که، از دانشمندان مشهور و برجسته ی کردستان به شمار می رفت. فرزندان ذکور علّامه دشه یی که هر یک از دانشمندان بنام و خادمان دین و ملّت بشمار می آمدند، عبارت بودند از: ملّا محمود پدر کاکه احمد ( مفتی کردستان )، ملّا محمّد ( فرزانه و عارف شهیر، مقیم استانبول ) ، ملّا رشید ( دانشمند و عالم توانا، مقیم بیروت )، دکتر محمّد صدّیق ( استاد دانشگاه )، ملّا عبدالرحمن و ملّا خالد (رحمه الله علیهم ).

کاکه احمد در سال 1314 در سنندج متولّد شد. او دروس مقدّماتی ادبیات عرب را در سن 7 سالگی نزد مرحوم پدرش و ماموستایان دیگری، چون: مرحوم احمد حواری نسب و ملّا محمّد افشاری سالار شروع کرد. ماموستا افشاری سالار می فرماید: « احمد واقعاً نابغه بود. او در سن هفت سالگی علم صرف را نزد من خواند و در زمان اندکی ( حدود دو سال ) علوم آلی زبان و ادبیات عرب و نیز عبدالله یزدی در منطق را تلمّذ نمود».

ادامهٔ این نوشته را بخوانید