آیاصحت دارد،مکتب قرآنی ها بحث از قرآن را کنار گذاشته اند و فقط اشعار کاکه احمد را مي خوانيد؟؟!

ســوال؟

آیاصحت دارد،مکتب قرآنی ها بحث از قرآن را کنار گذاشته اند و فقط اشعار کاکه احمد را مي خوانيد؟؟!

جــواب:اشعار

 برادر عزيزم اصولاً فرقي ندارد يک مفسّر و رهبر ديني تفسيرش از قرآن و سنّت را به نثر بنويسد يا آن را در قالب عباراتي منظوم ذکر نمايد.واقعيت اين است که کاکه احمد ناظم بوده است نه شاعر او در زندان امکانات لازم براي نوشتن و بيان آنچه را از قرآن و سنّت درک کرده بود نداشت لذا قالب شعر ( نظــــم ) را براي بيان آراء و نظراتش انتخاب نمود. زيرا شعر قالبي است که مي توان بحث مفصّلي را در يک يا چند بيت گنجاند. مثلاً او در يک دوبيتي مي فرمايد: « به واسطه ي رحمت خدا و زحمت خلق است که تو به امکاناتي دست يافته اي و به مقامي رسيده اي،پس اگر خردمند و نمک شناس باشي بايد خودت را مديون و خدمتگزار مردم بداني و هر اندازه از امکانات و مقام، بيشتر بهره مند شدي بايد تواضعت و احساس مسئوليت و خدمت گزاريت نسبت به مردم بيشتر گردد. »

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

اخراج مهندس ۱۵ سال خدمت اهل سنت کورد در مهاباد

اخبار اهل سنت ایران

اخراج مهندس ۱۵ سال خدمت اهل سنت کورد در مهاباد

بقوت
در ادامه ی سیاست فشار علیه اهل سنت کورد « کاکه محمد بقوت» ( از اعضای مکتب قرآن در مهاباد) که به مدت ۱۵ سال در شهرداری آن شهر به عنوان مهندس عمران ( راه و ساختمان) در واحدهای فنی و مهندسی و شهرسازی مشغول به کار بود، با حکم شهردار مهاباد اخراج گردید؛ طبعا همانند پزشکان و معلمان و کارمندان و … هم مسیر کاکه محمد، این حکم، به دستور اداره ی اطلاعات ( حراست) می باشد. برای اثبات مدعا نیز می توان به نامه ی مورخه ی ۳/۸/۹۴ شعبه هشتم تجدید نظر دیوان عدالت اداری!!! اشاره نمود که مستندات آن اداره، گزارش گزینش می باشد.
 

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

ئایا مه کته بی قورئان سه رچاوه باورپێکراوه کانی حه دیسی قه بوله؟

پرسیار؟

ئایا مه کته بی قورئان سه رچاوه باورپێکراوه کانی حه دیسی قه بوله؟

حه دیس

ئه گه وته کانی پێغمبه رصلی الله علیه وسلم شێوێن راوه وئیمه ش له و سه رچاوه نورانیه بێبه ش بوین،چون له کاتی دروست بونی گرفت وکێشه کان خوای گه وره فه رمویه تی بگه رێنه وه بو ئه و سه رچاوه یه،که پێش ئه وه ی به ئێمه بگه ن یه کێکیان له جێ ده رچوه؟وه ک فه رمویه تی: [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (۵۹)]

كاتيَك لة بابةتة فيقهيةكاندا بيَ دوو دلَى فتوا بة رِاى ثيَشةوا شافعى دةدةين، ئايا وتةى ثيَشةوا شافعى زياتر ثاريَزطارى ليَكراوة يان فةرمايشتةكانى ثيَغةمبةر (د.خ)؟

کاتێک له بابه ته فیقهیکاندا بێ دوو دڵی فتوا به ڕای پێشه وا شافعی ده ده ین،ئایا وته ی پێشه وا شافعی زیاتر پارێزرگاری لێکراوه یان فه رمایشته کانی پێغه مبه رصلی الله علیه وسلم؟

وڵام:

                                                         بسم الله الرحمن الرحیم

به دڵنیایوه هیچ موسوڵمانێک ناتوانێت ته نها به رمه بنای قورئان بژێت،مه گه ر له پال»کتیبی خوای گه وره»باوه ری به سونه تی پێغمبه ری پایه به رز ببێت وپابه ندبێت پێوه ی.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

آیا مکتب قرآن منابع معتبر حدیث را قبول دارد؟

سوال:

آیا مکتب قرآن منابع معتبر حدیث را قبول دارد؟

منابع حدیث

اگر سخنان پیامبر مخدوش شده­اند و ما از این منبع نورانی محروم شده­ایم­، چگونه خداوند در هنگام نزاع به دو چیزی ارجاع داده که یکی از آندو قبل از رسیدن به ما از میان رفته است. آنجا که فرمود:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (۵۹)

با توجه به اینکه در مسائل فقهی با اطمینان به سخنان امام شافعی فتوی می­دهید، آیا از کلام امام شافعی بیشتر محافظت شده یا از فرمایشات حضرت محمد مصطفی(ص)؟

جواب:

هيچ مسلماني عملاً نمي‌تواند بر اساس قرآن زندگي كند؛ مگر اينكه در كنار «كتاب خدا» به سنت پيامبر عظيم الشأن اسلام معتقد و ملتزم و پايبند باشد.

«شبهه كفايت قرآن» زمزمه‌ي انسان هايي است كه به حق، شأن و مقام رسالت و نقش شخص رسول را درست درك ننموده و اصل واجب الاتباع بودن او را و نيز روح «پيام» «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة» را با جان و دل نشنيده‌اند.

روشن‌ترين دليل اين حقيقت، اين است كه: خداوند حكيم، قرآن را بر شخص حضرت رسول ـ‌ص‌ـ فرو فرستاده تا او را قبل از هر كس، به واسطه‌ي اين كتاب ـ‌كه سراسر نور و هدايت و رحمت است‌ـ در تمام جنبه‌هاي مختلف زندگي، هادي و راهنما باشد. سپس او مردم را با تبليغ و تبيين اين كتاب از تاريكي­هاي فكري و اخلاقي و عملي و اجتماعي و. . .، به افق­هاي نور و روشنايي، هدايت نمايد.

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (٤٤نحل )الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (١-ابراهیم)

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (- مائده٦٧)

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

اصولاً، وسیله ی اینکه، یک قدرت طاغوتی در مملکتی استقرار پیدا می کند، و بر ملتی مسلط می شود، چیست؟ «زر و زور و فریب» است.

اصولاً، وسیله ی اینکه، یک قدرت طاغوتی در مملکتی استقرار پیدا می کند، و بر ملتی مسلط می شود، چیست؟ «زر و زور و فریب» است.

زر

زر و زور و فریب یک قطب جاذبه ای است؛و به تنهایی و بدون نسبت و روابط با ذات انسان ها، که قطب دیگر است، نمی تواند در تسخیر و جذب انسان ها کارگر باشد، هرگز در نهاد یک یک انسان ها،خصلتی هست که جاذبه ی زر یا جاذبه ی زور (قدرت و فشار و زور) و یا خاصیّت تزویر، می تواند آن خصلت را پایگاه نفوذ خود سازد. یعنی یک فرد، طمع پول دارد که سکوت می کند در برابر کسی که زر دارد. یک فرد ترس از دست دادن سلامت و حیات دارد، ترس از دست دادن مقام دارد، ترس تزلزل موقعیّت دارد، یا انتظار کسب مقام دارد، که در برابر زورگو، سر تسلیم می خواباند، یا یک نفر درکش آلوده است، فرهنگش آلوده است، که تزویر و فریب، مطیع و رامش می کند. بنابراین، عامل اساسی غلبه ی دشمن بر یک جامعه وجود خصلت هایی در نهاد افراد آن جامعه است که آنان را برای پذیرش ستم ستمگر آماده می کند. اگر کسی، حب مقام و پول و جاه و جلال و انواع دیگر شهوات را نداشته باشد؛ اگر کسی حب حیات چندان در او اثر نکند که نسبت به ستمهای جامعه بی تفاوت بماند اگر کسی چندان آگاه باشد که مقیاس ها و ارزشهای بالا و والا را نسبت به مقیاس و ارزشهای طاغوتی باز شناسد و با هم اشتباه نکند، هیچ ستمگری، هیچ طاغوتی نمی تواند او را به زانو در آورد. ممکن است در زیر شکنجه پاره پاره اش کنند امّا به تسلیم وادارش نمی کنند.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

اساسی ترین کارحرکت های اسلامی چیست؟

اساسی ترین کارحرکت های اسلامی چیست؟

تفرق
…اساساً کار حرکت های اسلامی این است که کجی ها و بدی ها را از بین ببرند؛ دو مورد از آن کجی ها تفرّق مذهبی و تفرّق جغرافیایی است. اگر این مسئولیت را بدانیم و به آن متعهد باشیم، گناه فرقه فرقه بودن بر دوش ما سنگینی نخواهد کرد. به شرط آن که راضی به تفرّق نباشیم و سکوت نکنیم. چون رضا به آن گناه است و شبیه ارتکاب به آن.

بنابراین حدّ مطلوب آن است که حرکت های اسلامیِ تمام دنیا نه تنها راضی به تفرّق خود نباشند بکله تکلیف خود بدانند که این تفرّق را از بین ببرند. اگر عمیقاً و از ته دل این تلاش را بکنند خدا از آنان راضی خواهد بود و اگر مردم را به راه های گوناگون آن فرقه ها فرا می خوانند گناهکار نخواهند بود. زیرا این مسأله معلول ظروف زمانی و موقعیّت های گوناگون است. ولی مهم این است که از صمیم دل به تفرّق راضی نسیتند و آرزو می کنند همگی متحد و متّفق باشند.

کاکه احمدمفتی زاده

telegram.me/mojahedkurd

ادامهٔ این نوشته را بخوانید